اگر فکر میکنید دانستن معنی کلمات کافی است، دوباره فکر کنید! خیلی از زبانآموزان تفاوت کلمات مشابه در زبان انگلیسی را نادیده میگیرند؛ در حالی که همین جزئیات میتواند سطح مکالمه یا نوشتارشان را حرفهایتر کند. در این مقاله با 9 تفاوت کلیدی میان واژگان مشابه در زبان انگلیسی آشنا میشوید که دانستن آنها نهتنها اشتباهات رایج شما را برطرف میکند، بلکه در آزمونهای مهمی مثل آیلتس یا دولینگو هم تاثیرگذار است.
1. Job، Work و Career
Job: به یک موقعیت شغلی خاص اشاره دارد. یعنی کاری که در آن استخدام شدهاید، معمولاً با ساعات کاری مشخص، درآمد، و عنوان شغلی.
Work: کلیتر است و به فعالیت یا تلاش اشاره دارد، نه لزوماً یک شغل رسمی. ممکن است به کارهای خانه، پروژههای درسی یا فعالیتهای داوطلبانه هم گفته شود.
Career: مسیر حرفهای بلندمدت شماست. یعنی مجموعهای از شغلها و تجربیات در یک حوزه خاص.
کلمه | مثال | ترجمه | خلاصه تفاوت |
Job | He has a job as a graphic designer | او یک شغل به عنوان طراح گرافیک دارد | موقعیت شغلی خاص |
Work | I have a lot of work to do tonight | من امشب کارهای زیادی برای انجام دادن دارم | فعالیت کلی |
Career | She is building a career in education | او در حال ساختن یک راه حرفهای در حوزه آموزش است | مسیر حرفهای بلندمدت |
2. Say، Tell و Speak
Say: زمانی استفاده میشود که بخواهیم محتوای یک جمله یا حرف را بیان کنیم، بدون تمرکز بر شخصی که مخاطب است.
Tell: معمولاً با مفعول شخصی میآید، یعنی مخاطب را مشخص میکنیم.
Speak: رسمیتر است و برای اشاره به عمل صحبت کردن یا توانایی زبانی به کار میرود.
کلمه | مثال | ترجمه | خلاصه تفاوت |
Say | She said she was tired | او گفت که خسته بود | تمرکز روی آنچه گفته شده |
Tell | He told me the story | او داستان را برایم تعریف کرد | تمرکز روی مخاطب |
Speak | He speaks three languages | او به سه زبان صحبت میکند | تمرکز بر توانایی یا موقعیت رسمی |
3. See، Look و Watch
See: به دیدن غیرارادی و طبیعی اشاره دارد. وقتی بدون تلاش خاصی چیزی در میدان دید ما قرار میگیرد.
Look: وقتی است که آگاهانه به چیزی نگاه میکنیم. معمولاً با حرف اضافه at همراه است.
Watch: برای دیدن چیزی است که در حال حرکت است یا نیاز به تمرکز دارد، مثل فیلم، مسابقه یا اجرا.
کلمه | مثال | ترجمه | خلاصه تفاوت |
See | ?Did you see that bird | آیا آن پرنده را دیدی؟ | دیدن ناخواسته |
Look | !Look at the sky | به آسمان نگاه کن! | نگاه کردن هدفدار |
Watch | I watched a football match last night | دیشب یک مسابقه فوتبال تماشا کردم | تماشا با تمرکز و پیگیری |
4. Big، Large و Huge
Big: عمومیترین واژه برای اشاره به اندازهی زیاد یا بزرگ است. در مکالمههای روزمره بسیار استفاده میشود و با لحن غیررسمی هماهنگ است.
Large: رسمیتر از big است و بیشتر در نوشتار، منوهای رستوران، تبلیغات یا متون فنی بهکار میرود.
Huge: برای نشان دادن بزرگی با شدت و اغراق بهکار میرود. وقتی چیزی به طرز قابل توجهی بزرگ است، از huge استفاده میکنیم.
کلمه | مثال | ترجمه | خلاصه تفاوت |
Big | !That’s a big house | آن یک خانه بزرگ است! | رایج و عمومی |
Large | I ordered a large coffee | من یک قهوه بزرگ سفارش دادم | رسمیتر |
Huge | The concert was a huge success | آن کنسرت یک موفقیت عظیم بود | بسیار بزرگ، همراه با تأکید |
5. Win، Earn و Gain
Win: برای موفقیتی است که در نتیجه رقابت یا شانس بهدست میآید، مانند بازی، قرعهکشی یا جایزه.
Earn: برای چیزهایی است که از طریق تلاش، کار یا زحمت حاصل میشوند، مثل حقوق یا احترام.
Gain: معمولاً برای بهدست آوردن چیزی غیرملموس مثل تجربه، شهرت یا وزن استفاده میشود.
کلمه | مثال | ترجمه | خلاصه تفاوت |
Win | She won the lottery | او در قرعهکشی برنده شد | موفقیت از طریق رقابت یا شانس |
Earn | He earns $3,000 a month | او ماهانه ۳۰۰۰ دلار درآمد دارد | کسب از طریق تلاش |
Gain | She gained a lot of confidence after the training | او بعد از آن دوره آموزشی اعتماد بهنفس زیادی به دست آورد | بهدست آوردن تدریجی یا غیرمستقیم |
6. End، Finish و Complete
End: به پایان رسیدن یک اتفاق یا فرآیند اشاره دارد. گاهی ناگهانی یا بدون کنترل فرد است.
Finish: یعنی کاری را که شروع کردیم، به پایان رساندهایم. معمولاً با تلاش خودمان همراه است.
Complete: تأکید بر کامل بودن یا انجام صددرصد یک کار دارد. گاهی رسمیتر است.
کلمه | مثال | ترجمه | خلاصه تفاوت |
End | The movie ended at 10 p.m | فیلم ساعت ۱۰ شب تمام شد | پایان طبیعی یا زمانی |
Finish | I finished my homework | تکالیفم را تمام کردم | پایان دادن با تلاش شخصی |
Complete | She completed the course successfully | او با موفقیت دوره را به پایان رساند | انجام کامل، گاهی رسمیتر |
7. Speak، Talk و Chat
Speak: نسبت به سایر گزینهها رسمیتر است و اغلب در موقعیتهای حرفهای یا آکادمیک استفاده میشود. همچنین در مورد زبانهایی که کسی بلد است نیز به کار میرود.
Talk: محاورهایتر از speak است و بیشتر در گفتوگوهای دوطرفه و غیررسمی بهکار میرود.
Chat: بسیار غیررسمی است و بیشتر برای گفتوگوهای کوتاه و سبک استفاده میشود، بهخصوص در پیامرسانها یا شبکههای اجتماعی.
کلمه | مثال | ترجمه | خلاصه تفاوت |
Speak | He will speak at the conference tomorrow | او فردا در کنفرانس سخنرانی خواهد کرد | رسمی، برای سخنرانی یا زبان |
Talk | ?Can we talk about what happened yesterday | میتوانیم دربارهی اتفاق دیروز صحبت کنیم؟ | محاورهای و دوطرفه |
Chat | Let’s chat on WhatsApp later | بعداً در واتساپ گپ بزنیم | خودمانی، کوتاه، سبک |
8. Get، Take و Grab
Get: یکی از پرکاربردترین افعال انگلیسی است و در معنای “گرفتن” یا “دریافت کردن” در موقعیتهای غیررسمی استفاده میشود.
Take: وقتی استفاده میشود که چیزی را از جایی برداریم یا با خود ببریم. معمولاً شامل حرکت یا انتقال است.
Grab: به گرفتن سریع، ناگهانی یا بدون فکر اشاره دارد و معمولاً برای توصیف واکنش فوری یا موقعیت فوری بهکار میرود.
کلمه | مثال | ترجمه | خلاصه تفاوت |
Get | I got a new phone | من یک گوشی جدید گرفتم | گرفتن یا دریافت ساده |
Take | Don’t forget to take your umbrella | یادت نرود چترت را برداری | برداشتن و بردن |
Grab | He grabbed his coat and ran out | او پالتویش را قاپید و دوید بیرون | گرفتن سریع یا ناگهانی |
9. Buy، Purchase و Get
Buy: فعل رایج برای خرید کردن است که در مکالمات روزمره استفاده میشود.
Purchase: رسمیتر از buy است و بیشتر در متون تجاری، حقوقی یا رسمی دیده میشود.
Get: در برخی موقعیتها جایگزین buy میشود، بهویژه در زبان محاورهای.
کلمه | مثال | ترجمه | خلاصه تفاوت |
Buy | I bought a new jacket yesterday | دیروز یک کت جدید خریدم | خرید معمولی |
Purchase | The equipment was purchased last month | تجهیزات ماه گذشته خریداری شدند | خرید رسمی |
Get | I got this book from the bookstore | این کتاب را از کتابفروشی گرفتم | خرید غیررسمی یا خودمانی |
پرسشهای رایج زبانآموزان
۱. آیا اشتباه در این کلمات روی نمره آیلتس تأثیر دارد؟
بله. دقت واژگان نقش حیاتی در بخشهای Speaking و Writing دارد.
۲. در مکالمه غیررسمی هم مهم است؟
صددرصد. انتخاب واژه اشتباه باعث میشود حرفتان غیرطبیعی یا حتی نادرست فهمیده شود.
۳. بهترین منابع برای تمرین چیست؟
کتابهای “English Vocabulary in Use” و اپلیکیشنهای Quizlet، Anki و BBC Learning English.
۴. چطور این تفاوتها را به حافظه بلندمدت بسپاریم؟
از مثالسازی شخصی، داستاننویسی و استفاده در مکالمات روزمره استفاده کنید.
۵. آیا این واژگان در دولینگو هم مهم هستند؟
بله، و اتفاقاً در بخشهای درک مطلب و بیان شفاهی نقش کلیدی دارند.
جمعبندی
درک دقیق تفاوت کلمات مشابه در زبان انگلیسی، یکی از ویژگیهای زبانآموزان حرفهای است. این مهارت نهتنها باعث میشود روانتر صحبت کنید، بلکه دقت شما در نوشتار و آزمونهای بینالمللی را هم بالا میبرد. تمرین مداوم، استفاده از مثالهای واقعی و دقت به بافت جمله، کلید موفقیت در مسیر یادگیری تفاوت کلمات مشابه در زبان انگلیسی است. فراموش نکنید که واژگان تنها ابزار نیستند، بلکه باید آنها را هوشمندانه بهکار گرفت. حالا نوبت شماست که این تفاوتها را در مکالمات روزمرهتان به کار ببرید